تدارک تولدی دیگر

ساخت وبلاگ
از کجا شروع کنم نمیدونم همینطور مینویسم: 1- بالاخره آقای مدیر حرفهای منو گوش داد و کمی ترتیب اثر داد قرارشد ماهی 850 بهم بدن بیمه رو هم برام رد کنن هرچند اصلا از فضای موجود تو شرکت خوشم نمیاد وواقعا تحمل موندن روهم نداشتم چون باید یکسره دعواکنی و بجنگی  تا اخر خرداد 97 بایست بیمه رد کنم و دیگه خلاص .2- شب یلدارو گذروندیم خداروشکر که به خوبی گذشت همه جمع شدیم خونه مامان ..جای آنی و یدی هم خالی بود ماهی خوردیم و آجیل و هندونه و خلاصه خوب بود 3- اما اتفاق ناخوشایندی که افتاد زل ز ل ه بله .....ساعت 11.27 شب اتفاق افتاد چهارشنبه 29 آذر ماه... من وعلیرضا داشتیم تی وی میدیدیم و شازده هم تو توالت بود خلاصه ملت ییهو ریختن تو کوچه و .... من که نرفتم آخه کجا برم کوچه که پراز تیر و کابله برقه و شیشه خونه های بلند یک کوله آماده کردم و سه تا پتو دم در که خدای نکرده اگه اتفاق افتاد بریم بیرون فقط متوجه شدیم اصلا آمادگی نداریم و خیل بایست جدیتر به این موضوع برسیم و اینکه زندگی چقدر میتونه کوتاه باشه پس تا هستیم لذت ببریم و حرص نخوریم چون واقعا کسی از آینده خبر نداره ... البته من که آه در بساط ندارم و حسابی هم دارم از خجالت خودم درمیام... هفته پیش هم با وام الجوادم یک انگشتر خریدم 2.900 الانم دستمه::))) نمیدونم فازم از خرید چی بود ولی خریدم خووو 4- سه شنبه ساعت 9.30 وقت هایفو دارم با تخفیف شده 970 تدارک تولدی دیگر...
ما را در سایت تدارک تولدی دیگر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moji1354 بازدید : 51 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 4:43